مصائب دانشگاه
تصویر بالای یاد آور خیلی چیزهاس . یاد آور اولین روز دانشگاه روز معارفه دانشجوی چیزی که به نظرم چرت ترین روز دانشگاه برای یه بچه دانشگاهی محسوب میشه از این که بچه های ترم بالایی بهت بگن ورود چُس ترم های عزیز به دکه رو خوش آمد میگیم.

لقب های دانشکده فنی حرفه ای  اینا بودن مام میگفتیم میگفتم نَر کرده ، دِکه قم ، دانشگاه سیبلو ها . این دانشکده بیشتر شبیه مدرسه بود تا دانشکده که الان کردنش دانشگاه. 

این دانشکده یاد آور روز های بود که الکی الکی شروع کردیم به سیگار کشیدن از  وینستون لایت تا این اواخر سیگار بهمن . ما از عرش اومدیم به فرش :) اینجا ما دورهمی هامون صبحونه با سیگار بود صبحونمون هم دُنگی بود بیرون از دانشگاه یه پارک بود که همیشه خدا اونجا بساط میکردیم . دوره همی هامون لاکچری بود بربری پنیر  :دی .

این دانشگاه شروع یه سری حس ها بود ( من به این دانشگاه تعلق نداشتم ، یعنی کسایی هم بودن که اومدن و رفتن که رفتن ) همه دوره های زیاد بودن ولی شاید تعداد انگشت شمارشون دیگه تو اون دانشکده باشن شاید ده نفر از چهل نفری که تو دوره ما وارد شدن به اونجا . من جزء کسایی بودم  تعلق به جای ندارم حتی دانشگاه. 

دانشکده یه مدیر گروه داشت که بیشتر میشد بهش گفت شاعر تا مدیرگروه کامپیوتر :)  نکته جالب که ایشون یه شخصیتی بود که دائم در حال سرودن شعر بود نمیدونم ذهنش به کجا وصل بود ولی شعر میگفت و این تازگیا کتابش رو چاپ کرد  تحت عنوان "چون خدا هست مرا از همه طوفان غم نیست " و آن دوره تمام شد برای همیشه دانشگاهای بدون بازگشت .

دیروز پرنده فارغ التحصیلی برای همیشه توی دانشکده فنی حرفه پسران قم بسته شد . و احتمال چند هفته بعد جهت تحویل کارت دانشجویی به دانشگاه احضار پیدا خواهم کرد و تمام . 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها