امروز احسان توی شروع برنامه عصر جدید یه حرفی گفت که شاید خیلی از ماها تو هزار جا بهم گفتن و شنیدم . گفت که : آدم ها زیادی هستن که تو خانواده هاشون قربانی انتخاب ها میشن . از فَک و فامیل گرفته تا دوستای بابا و مامان که بچه هارو قربانی آینده ، شغل و خیلی چیزی های که دیگه روزمره شده خیلی جا می بینیم و حتی شاید تو اعضای خانواده هامون از این افراد کم نباشه . آینده ای که پدران و مادران ما هیچ موقعه نتونستن بهشن برسن رو ما تحمیل میکنن . من تو زندگیم کم از این آدم ها ندیدم .
میدونم این جا نیس برای گفتن یه همچین حرف های ولی این رو واسه دل خودم میگم .
اگه نمیتونی از زندگیت لذت ببری ، اگه هر روزت کسل کننده تر از دیروزه . جوابش می تونه یه چیز باشه اون قدر قدم هات سفت و سخت نیس . هنوز نتونستی خودتو از بند نشدن ها آزاد کنی . آزاد شو
یاد نامه های بهرنگ صمدی میفتم که میگه :
راستی راستی زندگی یعنی اینکه توی یک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ، یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا میشود زندگی کرد؟
یه دیالوگ ماندگار :
ما نسبت به بقیه هم سن سالمون . چیزهای کمتری نصیبمون شده .نمیخوام احساسی صبحت کنم . نه نه اتفاقاً میخوام بگم همینه که هست .ما اینجایم کاریشم نمیشه کرد . به قول بابا اسماعیل : دنیا اینجوری برامون چرخیده پس به جای آه و ناله دست به کمر بزنیمُ خودمون به داد خودمون برسیم . درس بخونیم بریم دانشگاه تا از بقیه هم سن و سالمون جلوتر باشیم . اگر دنیا بهمون کمتر داده ما ازش بیشتر بگیریم . میدونم برای خیلی هامون مثل کوه کندنه ولی این کوهُ از جا دربیارین . " فقط انگیزه میخواد . چه انگیزی بهتر از این که به دنیا ثابت کنیم تو دنیا اضافه نیستم بلکه فایده هم داریم " میشه این حال رو بسط داد به این وضعیت .دیالوگ ماندگار از بچه مهندس 2 » قسمت 31 » 33:35
درباره این سایت