سال 96 داستان بر میگرده به این سال !
سال 96 خیلی فشار بود خیلی البته الان دو برابر شده و بار تحمل این حجم از زندگی واقعا سخت شده . تحمل کردن این سختی صبر عیوب میخواد تا الان که تونستم شاکرِ بهترین و بدترین لحظات زندگیم باشم قضیه من خیلی داستانش فرق میکنه البته برای خودم .
داستان از اونجایِ سال 96 که از شدت افسردگیی که گرفته بودم به کسی الآ خودم چیزی نگفتم . افسردگی من یه چیزی در حد این بود وقتی با استرس دُز بالا همراه میشد میزد همه چی رو داغون میکرد ولی حالا اینجوری نیس درسته خوبه شدم ولی کامل نشده . سعی کردم از سال جدید روی خودم زیاد کار کنم تو زمینه افکار فکری و مثبت فکر کردن و چیزی ها مربوط به کار های انگیزشی مثل کتاب خوندن که منو به روز ها سخت اون زمون نکشونه . جواب داد ولی سخت بود خیلی سخت حالا گذشت سال 96 گذشت و 97 شد حالم خوب بوده تا الان ولی نه کامل چون اعتقاد دارم چیزی کاملاً خوب درست نمیشه فقط توسعه پیدا میکنه . هیچی تو این دنیا جز خدا کامل نیس . سال 97 هم داره تموم میشه میتونم به خودم بگم که به میزان رشد که میخواستم تو سال 97 رسیدم و خوشحالم از این بابت حالا وقتشه که به آروزها و برنامه های بزرگ فک کنم سال 98 چند هفته بیشتر نمونده قرار خیلی کار ها بکنم و این که دلیل موفقیت تا الان این بوده تحمل و تلاش و ایمان داشتم همین سه تا منو تا حالا زنده نگه داشته پس درب امید همیشه بازه .
بهترین کتاب های که امسال خوندم
اثر مرکب (دارن هاردی) ،
موفقیت یک ایرانی(محمد جولایی) ،
شهامت (اشو)
و حالا از امروز تحمل بار زندگیم چند برابر شد از خدا میخوام که هر چی خودش میدونه صلاح هستش رو برام رقم بزنه .
و بهترین آهنگی که میتونم برای سال 98 ثبت کنم این هستش .
درباره این سایت